کد مطلب:210950 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:217

تصرف خدا
دیگر آنكه انسان كارهائی كه می كند كجا می كند؟ در حالی است كه خدا هست یا نیست اگر بگوئید خدا نیست كه كفر و عزل خداوند است زیرا خداوند همه جا به همه چیز احاطه و تسلط دارد اگر بگویند خداوند هست پس بنده به تصرف خدا كاری را انجام می دهد نه به میل و اراده خود پس فعل بنده و كار مردم به اجبار انجام می شود - انتهی.

نگارنده گوید تمام این دلایل جبریها پاسخ داده شده و همه رد شده است زیرا توهم و استدلال آنها سست بوده حقیقت غیر از این توهمات است و مخصوصا علم علت عصیان نیست علم به یك جریانی دلیل وقوع آن جریان نیست من علم به طریق اتم شكنی یا موشك سازی دارم یا علم حلوا پختن دارم علم من اتم نمی شكند و موشك نمی فرستد و كام كسی را هم شیرین نمی كند پس علم علت وقوع فعل نیست. چنانچه بعدا خواهیم گفت.

محقق طوسی پاسخ او را داد



این نكته نگوید آنكه او اهل بود

زیرا كه جواب شبهه اش سهل بود



علم ازلی علت عصیان بودن

نزد عقلا ز غایت جهل بود



و این پاسخ نظریه ما را هم تأیید می كند در آنكه خیام این شعر را نگفته بلكه خیامی شاعر بی مایه بوده چنین بیانی كرده است.